کاربرد حروف ربط انگلیسی در آیلتس (قسمت 2)

حروف ربط (کانکتورها) در زبان انگلیسی

اگه مطلب مربوط به Connectors and Linking Words رو نخوندید لطفا اول از این قسمت اون مطلب رو مطالعه کنید و بعد به این صفحه برگردید.

بعضی از عباراتی که به اسم Connector جا افتادن ممکنه با Complex Prepositions یعنی “حروف اضافه پیچیده” اشتباه گرفته بشن. مثلا in addition یه Connector به حساب میاد اما in addition to یه Complex Preposition هست. اما حتی حرف اضافه های پیچیده رو هم میشه به جای Connector ها به کار برد. مثلا در همین مورد میشه گفت:

The prices have risen. In addition, taxes have gone up.

در این مورد از یک Connector استفاده کردیم اما اگه بخوایم همین رو با حرف اضافه پیچیده مشابهی بیان کنیم، میشه:

In addition to the prices, taxes have gone up.

وقتی به جای Connector از حرف اضافه پیچیده مشابهی استفاده می کنیم، شکل نوشتن یا گفتن جمله مقداری باید تغییر کنه و نمیشه صرفا in addition رو از جمله حذف کرد و به جاش in addition to رو قرار داد. الان به عنوان یه داوطلب آزمون آیلتس اگه با نحوه استفاده از این حروف اضافه پیچیده آشنا نباشید، حفظ کردن فهرستی از اونها که شبیه Connector ها هستن یه کار بیهوده است چون چه بسا که اونها رو اشتباه به کار ببرید.

درسته که در آزمون آیلتس هر چه تسلط شما بر گرامر و واژگان بیشتر باشه، نمره بهتری کسب می کنید اما این به این معنا نیست که می تونید بدون تسلط واقعی صرفا گرامرها و واژگان پیشرفته رو حفظ کنید و مثل نقل و نبات وسط حرفا و نوشته‌هاتون به کار ببرید و نمره بالا کسب کنید.

بدون تسلط واقعی از گرامر و واژگان در آزمون آیلتس استفاده نکنید

چنین کاری چه بسا که نتیجه معکوس میده چون یکی از مواردی که اگزمینر آیلتس موقع نمره دهی به اسپیکینگ شما یا تصحیح برگه رایتینگ شما در نظر می گیره، حفظی بودن حرفاتون هست. وقتی بر یک مبحث گرامری تسلط واقعی نداشته باشید، استفاده شما از اون مبحث، به دلیل اشتباه و ناقص بودن، وصله، پینه ناجوری بر پیکر دانش زبانی شماست و همین باعث میش اگزمینر متوجه بشه که بر اون مبحث تسلطی ندارید و نه فقط نمره ای بهتون داده نمیشه، که نمره ازتون کسر هم خواهد شد.

مطالبی که در اینجا توضیح میدم برای کسایی هست که با Connector ها آشنا هستن و صرفا می خوان یاد بگیرن که چطور به صورت آگاهانه تر و هدفمندتری از اونها در آزمون آیلتس استفاده کنن.

نمونه هایی از Connector ها:

as an example, in comparison, in contrast, as a result, in addition

نمونه حروف اضافه پیچیده ای که به این Connector ها شباهت دارن:

As an example of, in comparison to, in comparison with, in contrast to, as a result of, in addition to

یکی از روش های تضمین کسب نمرات بالا در بخش رایتینگ و اسپیکینگ آزمون آیلتس اینه که تمرین کنید تا مدام حرفی رو که می زنید یا جمله‌ای رو که می نویسید به اصطلاح level up کنید و از سادگی درش بیارید. یکی از این روش‌ها استفاده از Connector ها به جای Conjunction ها هست.

به عنوان مثال and و but دو مورد Coordinating Conjunction به حساب میان. یعنی “حرف ربط همپایه ساز” که ساده هستن. البته منظورم این نیست که برای بهتر شدن نتیجه آزمون آیلتس اصلا از and و but استفاده نکنید. منظورم اینه که برای تنوع موقع صحبت کردن و نوشتن میشه به جای تکرار مداوم and و but از Connector ها استفاده کرد. به جای and میشه also رو به کار برد و به جای but می‌تونید however رو به کار ببرید.

به عنوان مثال:

He is very successful in his job and he has a beautiful wife.

در این مثال از حرف ربط همپایه ساز and استفاده شد. حالا این جمله رو با استفاده از یک Connector بازنویسی می کنیم:

He is very successful in his job. He also has a beautiful wife.

گاهی اوقات می تونیم ترکیبی از حروف ربط همپایه ساز و Connector ها رو در یک جمله داشته باشیم. این کار رو زمانی انجام میدیم که بخوایم روی یه نقظه تضاد یا روی یه نتیجه تاکید کنیم. مثلا:

She didn’t sign anything and consequently it isn’t legal.

در این مثال میخوایم روی یه نتیجه تاکید کنیم. اینکه مسئله قانونی نیست به این دلیل که اون خانم چیزی رو امضا نکرده. به همین دلیل یه Coordinating Conjunction یعنی and رو با یه Connector یعنی Consequently ترکیب کردیم و گفتیم and consequently. همین کار رو میشه با حرف ربط هم پایه ساز but هم انجام داد. مثلا:

After the earthquake, they were buried under the rubbles, but nevertheless they survived.

در اینجا but با nevertheless همراه شد که یه Connector به حساب میاد.

بعد از حروف ربط همپایه ساز, گاهی وقت ها می تونیم جمله مون رو کوتاه و بخشی ازش رو حذف کنیم. اما بعد از Connector ها نمی تونیم این کارو انجام بدیم. مثلا:

He was supposed to arrive at 8, but he didn’t.

حالا میشه این جمله رو کوتاه کرد و نوشت:

He was supposed to arrive at 8, but didn’t.

یعنی بعد از but در اینجا فاعل رو به قرینه حذف کردیم. اما اگه این جمله با یک Connector نوشته میشد، نمی تونستیم فاعل دوم رو به قرینه حذف کنیم. توجه کنید:

He was supposed to arrive at 8, however he didn’t.

این جمله صحیحه اما نمی تونیم تبدیلش کنیم به:

گاهی اوقات از بعضی Subordinating Conjunction ها یعنی “حروف ربط وابسته ساز” میشه به عنوان Connector استفاده کرد و این به این بستگی داره که ازشون برای ربط دادن دو جمله استفاده کنید یا ربط دادن یه clause به یه جمله. مثلا so و though هم می تونن Connector باشن و مثل یک Linking Word رفتار کنن و هم می تونن یه Subordinating Conjunction باشن و مثل یه حرف ربط وابسته ساز رفتار کنن. به دو جمله زیر دقت کنید:

It was an interesting offer, though I couldn’t accept it, so I said nothing.

در اینجا هم so و هم though حرف ربط وابسته ساز هستن چون دو clause رو به جمله ربط دادن.

جمله It was an interesting offer یه جمله مستقله اما though I couldn’t accept it و so I said nothing هر دو clause های وابسته هستن. وقتی می گیم یه clause وابسته است، به این معناست که به تنهایی معناش کامل نیست و بعد از شنیدنش ما منتظریم بقیه اش رو بشنویم. مثلا اگه یه نفر همین طوری بدون مقدمه بگه though I couldn’t accept it برای ما این سوال پیش میاد که داره درباره چی حرف میزنه. همچنین اگه یهو بگه So I said nothing همین سوال برامون ایجاد میشه اما جمله it was an interesting offer یه جمله مستقله. حالا به مثال زیر توجه کنید:

I’m sure it was her car parked outside. So she must have been at home.

در مثال بالا so دو جمله مستقل رو به هم ربط داده و بنابراین یه Connector به حساب میاد. هر دو جمله I’m sure it was her car parked outside و she must have been at home جملات مستقلی هستن.

کانکتورها به چندین دسته تقسیم می‌شن، که در این مطلب این موارد رو بررسی می‌کنیم:


دسته‌ی اول: Adding Connectors

دسته اول Adding Connector ها هستن. یعنی Connector هایی که به منظور اضافه کردن اطلاعات به کار می رن. مثل:

Also, as well, too, in addition, besides, furthermore, indeed, likewise, moreover, similarly, in other words, that is, that is to say, in particular, for example, for instance,

به مثال زیر دقت کنید:

He is good at French cooking. He is also learning the French language.

ابتدا درباره یادگیری آشپزی فرانسوی صحبت کردیم و بعد این رو اضافه کردیم که این شخص در حال یادگیری زبان فرانسوی هم هست. به نوعی اطلاعاتی رو اضافه کردیم به حرفای قبلی مون.

وقتی می خوایم اطلاعات اضافه تری بدیم و چیزی به حرفای قبلی مون اضافه کنیم, این کلمات و عبارات رو به کار می بریم. بعضی از این ها مثل furthermore, moreover, likewise رسمی تر هستن و در نوشته ها و گفتگوهای عادی کاربرد ندارن. از in other words, that is, that is to say زمانی استفاده می کنیم که بخوایم حرف مون رو و منظورمون رو به شکل دیگه ای بیان کنیم و خب این هم نوعی اضافه کردن به اطلاعات قبلی به حساب میاد و به همین دلیل این ها هم adding connector هستن. مثلا:

They are downsizing. In other words, people are losing their jobs.

They are downsizing. That is, people are losing their jobs.

They are downsizing. That is to say, people are losing their jobs.

زمانی که بخوایم برای روشن تر شدن موضوعی مثال بزنیم, در واقع داریم حرفی به حرفای قبلی مون اضافه می کنیم. بنابراین همه Connector هایی که برای مثال زدن به کار می رن در دسته adding connector ها قرار می گیرن:

He doesn’t help with the housework. He has, for example, never washed the dishes.

اگه به عنوان داوطلب آزمون آیلتس در حال مطالعه Connector ها هستید, نیازی نیست دسته بندی ها رو حفظ کنید. فقط یاد بگیرید که از هر Connector به شکل صحیح و به جا استفاده کنید. مثلا اگه قرار نیست در صحبت ها یا نوشته هاتون چیزی به حرفای قبلی تون اضافه کنید، additionally و besides رو به کار نبرید. خیلی از زبان آموزها متاسفانه این کارو می کنن و چون با کاربرد صحیح این کلمات ربط آشنا نیستن، همین طوری برای کسب نمره وسط صحبت ها و نوشته هاشون اونها رو به کار می برن تا شاید به این ترتیب نمره خوبی کسب کنن. این “تیرهای در تاریکی” نه فقط باعث کسب نمره نمیشه که باعث میشه نمره از دست بدید چون نا به جا به کارشون می برید و نشون میدید که بلد نیستید ازشون به طرز صحیحی استفاده کنید.

وقتی مثال می زنید, در حال اضافه کردن چیزی به اطلاعات و حرفای قبلی هستید, در این صورت خوبه که از in particular, for instance, for example استفاده کنید و اگه موقع صحبت کردن در بخش اسپیکینگ آزمون آیلتس یا رایتینگ چند مثال مختلف می زنید, خوبه که برای ایجاد تنوع به جای اینکه مدام for example رو به کار ببرید، از دو مورد دیگه یعنی for instance و in particular استفاده کنید.


دسته‌ی دوم: Contrasting Connectors

دسته دوم، Contrasting Connector ها هستن یعنی کلمات و عباراتی که برای نشون دادن تضاد از اونها استفاده می کنیم. دو نمونه از این دسته however و instead هستن که زمانی به کار می رن که در حال ارائه اطلاعات غیرمنتظره یا متضاد باشیم. مثلا:

She expected him to stay all weekend. However, he had to leave early.

اینجا در حال ارائه اطلاعات غیرمنتظره هستیم. یعنی برای خانمی که انتظار داشت اون آقا کل هفته بمونه, این اطلاعات که اون آقا مجبور بود زود بره غیرمنتظره به حساب میاد. یا:

I asked her to stay and help. Instead, she went off to see her friends.

دسته ای از این کلمات وجود دارن که هم میشه برای adding و هم برای contrasting ازشون استفاده کرد. Actually و in fact در همین دسته قرار می گیرن. چون هم میشه برای تایید حرفایی که از قبل زده شد و اضافه کردن به اطلاعات قبلی از اونها استفاده کرد و هم میشه برای ارائه اطلاعاتی که خلاف انتظاره به کارشون برد:

I’ve known her for years. Actually, we went to the same school.

در اینجا برای تایید این حرف که خیلی وقته میشناسمش, گفتم که با هم توی یه مدرسه بودیم.

Everyone thought the exam would be difficult. It actually turned out to be quite easy.

در هر دو مثال بالا به جای actually میشه in fact رو به کار برد. بعضی از Connector ها رو میشه ابتدا, وسط و انتهای جمله به کار برد و بعضی دیگه صرفا یک جایگاه خاص دارن. برای کسب اطلاعات دقیق تر در این مورد توصیه می کنم فصل هفدهم کتاب گرامر سطح Advanced جورج یول رو مطالعه کنید و تمریناتش رو انجام بدید (اینجا کلیک کنید).


دسته‌ی سوم: کانکتورهای Time و Result

دسته سوم به Result و Time مربوط میشه. از جمله مواردی که برای Time و Result به کار می رن اینها هستن:

so, therefore, as a result, accordingly, as a consequence, consequently, hence, thus.

از So زمانی استفاده می کنیم که بخوایم بگیم حرفی که بعد از so می زنیم نتیجه چیزی هست که قبلش گفتیم یا به دلیل چیزی که قبلش گفتیم رخ داده و به وجود اومده.

We were moving some things out of the house when it started to rain. So everything got wet.

در جمله بالا خیس شدن وسایل نتیجه بارش بارون بوده یا میشه گفت خیس شدن وسایل در نتیجه بارش بارون اتفاق افتاده. از therefore زمانی استفاده می کنیم که می خوایم روی ضروری بودن یا منطقی بودن یه نتیجه تاکید کنیم:

She killed her husband and she intended to do it. Therefore, she is guilty of murder.

اینکه اون خانم همسرش رو کشته و با قصد این کار رو انجام داده دلیلیه که نتیجه بگیریم منطقا و ضرورتا باید اونو متهم به قتل به حساب بیاریم. در یک وضعیت formal از as a result استفاده می کنیم تا بگیم حرفی که بعدش زده میشه نتیجه مستقیم حرف یا حرفایی هست که قبل از as a result گفته شد:

There has been an increase in population and a shortage of housing. As a result, rents have gone up.

در این مورد, بالا رفتن اجاره ها نتیجه مستقیم افزایش جمعیت و کمبود محل زندگیه. البته در این موارد هم میشه so و therefore رو به کار برد اما هر چقدر با کاربرد دقیق هر connector بهتر آشنا باشید، اونها رو صحیح تر به کار می برید.

کانکتورهای time و result

اینها as a result, accordingly, as a consequence, consequently, hence, thus در Context های رسمی کاربرد دارن. درسته که استفاده صحیح از Connector ها در آزمون آیلتس نمره آوره اما به این معنا نیست که در هر موقعیتی میشه هر کدوم شون رو به کار برد. مثلا در بخش اسپیکینگ آزمون آیلتس که informal هست، بهتره کلمات و عبارات ربط رسمی به کار نرن. اگه می خواید اطلاعات بیشتری درباره اسپیکینگ آزمون آیلتس کسب کنید، وارد این لینک بشید.

دسته بعدی Connector ها به time مربوط میشن یعنی کلمات و عباراتی که برای ربط دادن زمان ها ازشون استفاده می کنیم. Then, afterwards, earlier, later, previously, subsequently, meanwhile, in the meantime, simultaneously از جمله مواردی هستن که به عنوان time connector به کار میرن.

اگه به مبحث گرامر علاقه مند هستید و دوست دارید گرامر زبان انگلیسی رو به صورت دقیق و تحلیلی و همراه با تمرین یاد بگیرید، توصیه می‌کنم از بسته‌های گرامر امریکن اینگلیش فایل و گرامر ویژه آیلتس استفاده کنید.

از Then به عنوان یک Time Connector در موقعیت های مختلف استفاده میشه. اولین کاربردش زمانی هست که در ابتدای جمله به کارش می بریم و می خوایم نشون بدیم که چیزی بعد از چیز دیگه رخ میده:

We had just sat down. Then, it started to rain.

کاربرد دیگه Then برای زمانی هست که می خوایم بگیم چیزی منطقا بعد از چیز دیگه رخ میده. مثلا:

You could hire a car. Then, you would be able to go wherever you wanted.

در مثال بالا منطقا اگر طرف مقابل یک اتوموبیل کرایه کنه, می تونه هر جا که خواست با اون بره. گاهی اوقات از then میشه در ابتدای جمله نتیجه در یک جمله شرطی استفاده کرد. به مثال زیر توجه کنید:

If we allow the terrorists to succeed, then no one will ever feel safe again.

در مثال بالا then ابتدای جمله نتیجه به کار رفته. از afterwards زمانی استفاده می کنیم که می خوایم به ارتباط زمانی بین دو جمله اشاره کنیم:

The film was based on her novel. Afterwards, the book became a bestseller.

در این مثال این طور بیان شده که ابتدا فیلمی بر اساس کتاب ساخته شد و بعد کتاب پر فروش شد. ارتباط زمانی بین ان دو واقعه با استفاده از afterwards بیان شده.

کلمه meanwhile  با دو معنای مختلف مورد استفاده قرار می گیره. یکی during that time و یکی before that time و این Context هست که مشخص می کنه منظور ما کدوم یک از این دو مورده.

به دو مثال زیر دقت کنید:

Let’s meet again tomorrow. Meanwhile, I’ll get in touch with him.

و

She finished high school and got a job. Meanwhile I remained a poor student.

در جمله اول meanwhile به معنای during that time به کار رفت و در جمله دوم به معنای before that time. زمانی که meanwhile معنای before that time میده میشه به جای in the meantime رو به کار برد.

برگرفته از فصل هفدهم کتاب Oxford Practice Grammar سطح Advanced نوشته George Yule

سبد خرید