چند سالی هست که دو نظریه متفاوت رو در مورد اخبار میشنوم. عده ای می گن پیگیر اخبار نباشید تا آرامش تون حفظ بشه و عده دیگه می گن باید هر روز پیگیر خبرهای جامعه باشید تا بدونید دور و برتون چه خبره. اما خودم به این نتیجه رسیدم که هیچ کدوم از این دو نمی تونن درست باشن. به قول انگلیس زبان ها you can’t turn a blind eye on the news یعنی نمی تونید در مورد اخبار خودتونو به کوچه علی چپ بزنید.
و نمیشه هم غرق در اخبار شد و زندگی کرد. فکر می کنم یه حد میانه باید وجود داشته باشه. توی این زمینه میشه مثل یه پزشک رفتار کرد. اگه یه فرد مجروح رو که تمام بدنش غرق خون شده به بیمارستان برسونن وقتی پزشک وارد میشه از همراهان بیمار میپرسه چه اتفاقی افتاده؟ از بلندی افتاده, تصادف کرده, یا چاقو خورده؟ و اینها رو نمی پرسه که در جریان آخرین اخبار باشه نه می پرسه تا بدونه چه روند درمانی رو باید در پیش بگیره. باید بدونه جراحات روی بدن اون شخص در اثر افتادن از ارتفاع شکل گرفته یا تصادف یا چاقو کشی. اگه همراحان فرد مجروح به پزشک بگن که اون چاقو خورده پزشک نمی پرسه چاقو مال کی بود یا چند خریده بودنش. نمی پرسه با اون چاقو قبلا میوه پوست کندید یا هندونه قاچ زدید نه. پزشک فقط چیزهایی رو می پرسه که لازمه بدونه تا بتونه روند درمان رو آغاز کنه.
اگه پزشک یه دستمال برداره و شروع کنه در کنار همراهان بیمار هق هق گریه کردن بهش نمیگید چه پزشک خوبی افرین نه ازش انتظار دارید خونسردیش رو حفظ کنه و هر چه سریع تر روند درمان رو آغاز کنه.
به نظرم در مورد اخبار همین لازمه. اگه خودتون رو غرق اخبار کنید. و وارد جزئیات بیهوده بشید ذهن تون فلج میشه و قادر نیستید که کاری انجام بدید. فقط اندازه ای از اخبار رو جویا بشید که لازمه برای اینکه وجدان تون به خواب نره و اگه کاری از دست تون بر میاد انجام بدید و دریغ نکنید.
این روزها و این سالها ایران ما درگیره, مجروحه, داره ازش خون میره, باید هر چه زودتر دست به کار شد و یه اقدامی کرد, وقتی خبر به گلوله بستن مردمی که آب ندارن به گوش تون میرسه, لازم نیست پیگیر ویدیوها و اخباری باشید که آخرین لحظات جون دادن جوونی رو پوشش میدن که به گلوله بستنش چون گفت تشنه ام. نه غرق در اخبار نشید. خوزستان تنهاست. اخبارش رسید. حالا چه کار کنیم؟ در هر جایی که هستی, با هر چیزی که داری اقدام کن. شاید نتونی به اونجا بری, اما اگه تریبونی داری, از همون جا اعتراضت رو اعلام کن, صدات رو به گوش بقیه برسون و نگو این کارها فایده نداره.
به نظرم پست ترین آدم ها در جامعه امروز ما اونهایی نیستن که به مردم تشنه گلوله شلیک می کنن یا حتی اونهایی که دستور این شلیک رو میدن نه. پست ترین آدم ها در جامعه امروز کسانی هستن که وقتی می بینن کسی صدای اعتراض و همدردیش بلند میشه بهش میگن , خودتو دخالت نده, سرت تو کار خودت باشه, وارد این بازیها نشو. این ها از قاتلین به مراتب پست تر هستن چون کمک می کنن به عادی سازی جنایت.
سکوت جایز نیست . لازمه مثل یه پزشک آرام باشید و صرفا با دید درمانگرانه به اخبار نگاه کنید. غرق در اخبار نشید و هر خبری رو که میشنوید از این فیلتر بگذرونیدش که چه کاری از دست من برمیاد؟ گاهی کاری که از دست شما برمیاد خالی کردن پشت فرد یا افرادیه که تایید کننده یه ظالمین و جنایتکاران هستن. مثلا اگه نماز می خونید دیگه توی خونه بخونید. برای خوندنش به جایی نرید که تایید وجود ظالم باشه. یا اگه قراره قراردادی ببندید با فرد یا افرادی که مستقیما یا غیرمستقیم در این جنایات نقش دارن قرارداد نبندید, محصول و خدمات میفروشید به افرادی که مستقیم و غیرمستقیم در این جنایات نقش دارن نفروشید.
یه شعر زیبا وجود داره به زبان انگلیسی در مورد اعتراض و همراهی با مظلوم
اول آمدند دنبال سوسیالیستها، و من اعتراض نکردم— چون من یک سوسیالیست نبودم. سپس آمدند دنبال سندیکاییها، و من اعتراض نکردم— چون من یک سندیکایی نبودم. سپس آمدند دنبال یهودیان، من و اعتراض نکردم— چون من یک یهودی نبودم. سپس آمدند دنبال من—و کسی نمانده بود تا در مورد من حرف بزند. | First they came for the socialists, and I did not speak out— Because I was not a socialist. Then they came for the trade unionists, and I did not speak out— Because I was not a trade unionist. Then they came for the Jews, and I did not speak out— Because I was not a Jew. Then they came for me and there was no one left to speak for me |