یکی از مشکلاتی که زبان آموزها باهاش دست و پنجه نرم می کنن کلمات مشابه هست. کلماتی که وقتی به فارسی ترجمه میشن معنای تقریبا یکسانی دارن و یه زبان آموز مبتدی به اشتباه اونها رو به جای هم به کار می بره اما کاربردشون در انگلیسی متفاوته. یکی از این موارد دو کلمه long و tall هستن که هر دو رو بعضی وقت ها “بلند” یا “دراز” ترجمه می کنیم اما نمیشه به جای هم اونها رو به کار برد. گاهی اوقات کلمه long رو “طولانی”، گاهی “دراز” و گاهی “بلند” ترجمه می کنیم. کلمه tall رو گاهی “قدبلند”، گاهی “مرتفع” و گاهی “دراز” ترجمه می کنیم.
در سایت های مختلف آموزش زبان برای تعریف تفاوت tall و long توضیحات مشابهی ارائه شده. از جمله اینکه tall برای سنجش قد چیزی از بالا به پایین به کار میره و long برای سنجش طول چیزی از یه سمت تا سمت دیگه اش.
اگه اولین باری باشه که این توضیحات و تعاریف رو می خونید، احتمالا با خودتون فکر می کنید که خب دیگه خیالم راحت شد. دیگه می دونم کجا از long استفاده کنم و کجا از tall اما اینجاست که شاعر می گه “زِهی خیال باطل” چرا؟ چون زبان، ریاضیات نیست که فرمول محاسباتی دقیقی داشته باشه بلکه برای هر قانونی چندین استثنا وجود داره. خصوصا اگه به عنوان یه بزرگسال در حال یادگیری زبان باشید و ذهن تون مدام در حال ترجمه از فارسی به انگلیسی و از انگلیسی به فارسی باشه، احتمال اینکه در این موارد به مشکل بخورید زیاده.
تا زمانی که ذهن زبان آموز در حالت ترجمه بمونه و تصور کنه با ترجمه کردن می تونه زبان انگلیسی رو یاد بگیره، این مشکل کلمات مشابه سر جای خودش باقی می مونه. در بسیاری از تعاریف این طور اومده که به طور کل کلمه long برای محاسبه طول چیزی به کار میره و مقیاس سنجش طول چیزی به صورت اُفقیه در حالیکه کلمه tall برای محاسبه قَد چیزی به کار میره و برای سنجش طول چیزی به صورت عمودیه.
مثلا اگه یه آدم قد بلندی داشته باشه، نمی تونیم بگیم که long هست اما می تونیم بگیم آدم tall ای هست. قد آدمها به صورت عمودی سنجیده میشه. هر چند به شوخی میشه از صفت long برای صحبت درباره قد بلند کسی استفاده کرد. اما اگه بخوایم به بلند بودن یه فهرست اشاره کنیم، با اینکه قد یه فهرست به صورت عمودی و از بالا به پایین سنجیده میشه، نمی تونیم بگیم a tall list بلکه باید بگیم a long list.
مثلا در همین مورد و بر اساس تعریف ارائه شده اگه قرار باشه درباره اندازه یه پیراهن صحبت کنیم و بگیم قدش بلنده، از اونجایی که از بالا تا پایینش رو اندازه می گیریم، پس باید بگیم a tall dress در حالیکه این طور نیست و میگن a long dress. اما اگه بخوان درباره ارتفاع یه ساختمون صحبت کنن، می گن a tall building. اگه بخوایم درباره طول یه جمله صحبت کنیم و بگیم جمله طولانی ایه، می گیم it’s a long sentence خب، این یکی با تعریف long جور در میاد چون دو طرف جمله یه جورایی سنجیده میشه که وقتی طولش زیاد باشه، طولانیه و میشه long نه tall اما در مورد مسائل دیگه چی؟
گاهی اوقات از tall به صورت استعاری استفاده می شه. مثلا a tall tale به معنای یه داستان اغراق آمیزه اما a long tale or a long story به معنای طولانی بودن داستانه.
حالا که این قدر استثنا و تبصره وجود داره چاره چیه؟ چاره اینه که به جای اینکه با زبان مثل ریاضیات برخورد کنیم و مدام به دنبال فرمولی برای کشف راه حل معضلاتی از این دست باشیم، علاوه بر کتاب زبانی که مطالعه می کنیم و همه تمریناتی که انجام میدیم، حتما فیلم و سریال زبان اصلی تماشا کنیم و متون زبان اصلی مثل مجلات، روزنامه ها و کتاب های داستانی و غیرداستانی رو مطالعه کنیم. این شکلی اون قدر در Context های مختلف با انواع مثال درباره long و tall و بقیه موارد ابهام آمیز برمیخوریم که می تونیم به صورت شَمی و صحیح اونها رو به کار ببریم.
البته منظور من اصلا این نیست که نباید دستور گرامر و قواعد رو یاد گرفت. خواستم بگم اگه بخوایم صرفا با دستور زبان و تعریف های این شکلی زبان یاد بگیریم، خیلی به مشکل می خوریم. یادگیری دستور زبان و تعریف و کاربرد لغات رو باید حتما با تماشای فیلم و سریال و مطالعه متون زبان اصلی همراه کنیم. این دو مکمل هم هستن.
اگه نمیدونید Context به چی گفته میشه، این مطلب رو مطالعه کنید. اگه میخواید درباره نحوه تماشای فیلم و سریال زبان اصلی اطلاعاتی کسب کنید، این ویدیو رو تماشا کنید، اگه می خواید بدونید چطوری میشه متون زبان اصلی رو مطالعه کرد، ویدیوهای رایگان بسته آموزشی “مجله خوانی انگلیسی” رو تماشا کنید.