احتمالا شنیدهاید که میگویند if you want to learn, learn only from the best یعنی “اگر میخواهی چیزی یاد بگیری فقط و فقط از بهترینها یاد بگیر.”
اما به این معنا نیست که صرفا باید روی یادگیری از متخصصین موضوع مورد نظرتان تمرکز کنید.
خیلی راحت ممکن است در زمان یادگیری یک زبان، خودتان را غرق ساختارهای گرامری و لغات خارجی کنید. خصوصا در ابتدای کار. چون خیلی اشتیاق دارید. اما هر چیزی حدی دارد. ظرفیت حافظه شما هم از این قانون مستثنا نیست. اگر از حد بگذرانید و شورش را دربیاورید ناگهان متوجه میشوید که با سیل عظیمی از کارتهای حفظ لغت و گرامر مواجه شدهاید. البته هر چه بیشتر بدانید، یادگیری آسانتر میشود.
خب راه حل چیست؟ مشخص کنید که به طور روزانه چه مقدار مطلب میتوانید یاد بگیرید. ممکن است برای انجام این کار به تجربه نیاز داشته باشید اما اگر این کار را بکنید در یادگیریتان تعادل برقرار میشود. مثلا ممکن است تصمیم بگیرید که حداکثر روزی 20 لغت یاد بگیرید.
عدم وجود برنامه برای یادگیری زبان یا برنامه اشتباه برای یادگیری زبان
وقتی از افرادی که به خاطر مشکل در یادگیری زبان به سراغ من میآیند میپرسم که برنامشان برای یادگیری چیست گیج میشوند و احساس میکنند داشتن یک برنامه باعث میشود آزادیشان را از دست بدهند و مشکل همین جاست. بدون داشتن یک برنامه منسجم، شما به طور بی ثباتی از یک مبحث گرامری به مبحثی دیگر میروید و از یک لیست لغات به لیستی دیگر و این باعث میشود که نتوانید هیچ دانش دائمی کسب کنید.
راه حل: برای خودتان یک برنامه یادگیری ایجاد کنید. لازم نیست برنامهتان را یادداشت کنید. من که خودم هیچ وقت اهل نوشتن برنامه نبودهام. حتی لازم نیست یک برنامه خوب داشته باشید. حتی لازم نیست خودتان این برنامه را تهیه کنید. همیشه میتوانید از یک مدرس تقاضا کنید تا برایتان برنامهریزی کند. به این ترتیب و با وجود یک برنامه برای یادگیری، یادگیریتان هدایت شده خواهد بود و دیگر هر روز وقتتان را صرف فکر کردن به این مسئله نخواهید کرد که امروز بهتر است چه چیزی بیاموزید.
البته به مرور زمان دانش زبانی شما تغییر میکند و در کنار آن باید برنامه یادگیریتان را نیز تغییر بدهید.
هر روز یاد نگرفتن
میدانم که میدانید باید هر روز وقتی را به یادگیری زبان اختصاص بدهید اما آیا شما هر روز این کار را میکنید؟ بسیاری از افراد نمیتوانند هر روز این کار را انجام بدهند. به نظر من دلیلش این است که یادگیری زبان را به بخشی از برنامه روزمره زندگیشان تبدیل نمیکنند.
اگر به طور مرتب در حال یادگیری نباشید پیشرفت تان متوقف میشود و چیزهایی را که یاد گرفته بودید نیز از یاد خواهدی برد. فکرش را بکنید که دویست ساعت از وقت تان را صرف یادگیری یک زبان کرده باشید و پس از مدتی یادگیری را متوقف کنید آن وقت بعد از گذشت چند ماه حتی دیگر یادتان نمیآید که چطور خودتان را به آن زبان معرفی کنید.
دویست ساعت از وقتتان دود شد و به هوا رفت. این وقت را میتوانستید صرف خانواده کنید یا تماشای تلویزیون. اما در عوض این وقت را هدر دادید. اگر شما به وقتتان اهمیت ندهید چه کسی باید به وقت شما اهمیت بدهد؟
یادگیری هر روزه را برای خودتان به صورت عادت دربیاورید. با یک هدف بسیار کوچک شروع کنید مثلا 5 دقیقه در روز. دیگر نمیشود بگویید که 5 دقیقه وقت هم پیدا نمیکنید. خیلی مهم است برنامهتان را طوری تنظیم کنید که انجام ندادنش غیرممکن باشد. وقتی متوجه شوید که اختصاص مثلا 5 دقیقه وقت در روز به یادگیری زبان خیلی کار ساده و شدنی ایست به این زمان اضافه کنید. همیشه سعی کنید خودتان را به چالش بکشید.
غرق کردن خود در مطالبی که باید یاد گرفته شوند به حدی که حتی فرصت استفاده از همه آن مطالب را نداشته باشید
اگر از تکنولوژی درست استفاده کنید میتواند بزرگترین متحد شما در این راه باشد. به محض اینکه حواستان پرت شود تکنولوژی میتواند علیه شما عمل کند. اگر هر بار که اسم اپلیکیشن یا برنامه جدیدی را میشنوید به سراغش بروید متوجه منظورم میشوید که وقتی میگویم تکنولوژی میتواند علیه شما عمل کند منظورم چیست. تلنبار کردن دهها وبسایت و کتاب به یادگیری شما کمک نمیکند. حقیقت اینجا است که هرچه گزینههای بیشتری برای یادگیری در دسترس داشته باشید تصمیم گیری برایتان سختتر میشود.
راه حل: سعی کنید از بیشتر از سه یا چهار منبع، برای یادگیری زبان استفاده نکنید. چون به هر حال بیشترشان را هرگز استفاده نخواهید کرد. تنها نتیجه این کار این است که احساس سردرگمی و خستگی کنید. هر وقت از یکی از این منابع خوشتان نیامد یک منبع دیگر را جایگزینش کنید.
ایراد تلاش برای بینقص صحبت کردن
اینکه از همان ابتدای یادگیری یک زبان سعی کنید همه چیز را بینقص یاد بگیرید دستورالعمل بدبختی است.
با این واقعیت کنار بیایید که هر جملهای به زبان میآورید نباید کامل و بینقص باشد و هر کلمهای که تلفظ میکنید نیز همین طور. میدانم کنار آمدن با این واقعیت سخت است. اما این را بدانید همین که بتوانید منظورتان را برسانید خیلی عالی است کم کم میتوانید بهتر و بهتر شوید.
راه حل: همیشه سعی کنید مهمترین مسائل را پیدا کرده و روی آنها تمرکز کنید. در ابتدا مهمترین مسائل آنهایی هستند که به شما اجازه میدهند بتوانید طوری صحبت کنید که یک فرد نیتیو متوجه منظورتان بشود.
پردازش بیش از حد
پردازش بیش از حد در زمان یادگیری یک زبان یعنی بیش از حد برای پردازش اطلاعات جدید وقت بگذرانید. سالها پیش که تازه داشتم انگلیسی یاد میگرفتم وقتی در یک متن به کلمهای ناآشنا برمیخوردم آن را در دفتری یادداشت میکردم و سپس همه معانی آن را از دیکشنری پیدا میکردم و آنها را هم مینوشتم و کلمات مربوط به آن را هم یادداشت میکردم و اصطلاحات مهم مربوطه را هایلایت میکرم. به نوعی میشود گفت که برای خودم یک دیکشنری درست کرده بودم. این کارها دیوانگی است. آن قدر با این کارها وقتم را تلف کردم که دلم میخواهد میتوانستم در زمان سفر کنم، به گذشته برگردم و یک مشت به صورت خودم بزنم.
راه حل: مراحل غیرلازم را از روند یادگیری زبان حذف کنید. اینکه سرتان شلوغ باشد لزوما به این معنا نیست که استفاده درستی از وقتتان میکنید.
هدر دادن استعداد استفاده نشده
اگر سعی میکنید در انزوای کامل یک زبان را یاد بگیرید بهتر است در روش یادگیریتان تجدید نظر کنید. هزاران وبسایت و انجمن روی اینترنت قرار دارد که میتوانید در آنها با افراد نیتیو آشنا و با آنها دوست شوید.
راه حل: کسی را پیدا کنید که هر روز بتوانید با او صحبت کنید.
چطور تقریبا رایگان به خارج سفر کنیم و با افراد نیتیو انگلیسی صحبت کنیم
برگرفته از یونیورس آو مموری