برای پدید آمدن ممکن ها باید مدام چیزهای غیرممکن را آزمود!

آموزش زبان انگلیسی با پرفکت یور اینگلیش

To achieve the possible, we must attempt the impossible again and again!
Hermann Hesse

“برای پدید آمدن ممکن ها باید مدام چیزهای غیرممکن را آزمود!”

هِرمان هِسِه

این رو امروز ابتدای یکی از فصل های کتاب جدیدی دیدم که مشغول مطالعه اش هستم. تفسیر شما از این حرف چیه؟

یه مثال در این مورد این تصویره که احتمالا بارها دیدید!

فیل بزرگی که با یه طناب نازک (نسبت به جُسِه و قدرت فیل) به یه درخت بسته شده و باعث میشه فیل از جای خودش تکون نخوره. در حالیکه یه حرکت ناگهانی فیل میتونه طناب رو به راحتی پاره کنه!

اما چرا فیل این کار رو نمیکنه؟ چون از بچگی باهاش این کارو می کنن. از بچگی زمانی که هنوز توان دفاع از خودش رو نداره با یه طناب به یه درخت می بندنش. و صرفا به این دلیل که توی بچگی نمیتونست اون طناب رو پاره کنه, وقتی بزرگ میشه بر اساس همون باور زندگی میکنه!

برگردیم به حرف هرمان هسه:

To achieve the possible, we must attempt the impossible again and again!

“برای پدید آمدن ممکن ها باید مدام چیزهای غیرممکن را آزمود!”

خیلی از مسائل و شرایط طی زمان تغییر می کنن, ما بزرگ میشیم, قدرتمندتر میشیم اما باورهای محدود کننده مون سر جای خودشون می مونن.

باورهای محدود کننده ای که از زمان بچگی توی سرمون فرو کردن به منطقه راحتی ما تبدیل شدن.

طوری که بیرون اومدن ازشون بهمون حس اضطراب میده. مثل تنهایی سفر کردن, شب ها تنها بیرون بودن, انجام دادن کاری که هیچ کدوم از اطرافیان مون تا به حال انجام ندادن….

And the list goes on….

برای ممکن کردنِ غیرممکن ها باید مدام برگردیم سراغ شون و ببینیم با توجه به تغییراتی که توی زندگی مون ایجاد شده آیا می تونیم اون غیرممکنِ قدیمی رو به ممکنِ جدید زندگی مون تبدیل کنیم؟

مثلا سال ها پیش یاد گرفتن زبان انگلیسی به صورت آنلاین و از طریق اینترنت غیرممکن به نظر میرسید و دلیلش این بود که مدرسین زبان مثل من تجربه تدریسی رو که غیرحضوری باشه نداشتن. اما حالا دارن.

مدرس ها نمی دونستن چطوری میشه درسی رو تدریس کرد که زبان آموز بتونه به صورت غیر حضوری از اون درس استفاده کنه و مفید هم باشه.

یه زمانی بود که اکثر مردم اینترنت dial-up داشتن و با اون اینترنت امکان دانلود کردن فایل های آموزشی یا تماشای آنلاین ویدیوهای آموزشی وجود نداشت.

بعضی از مدرسینی که اقدام به تولید آموزش های آنلاین می کردن تجربه ای در این زمینه نداشتن و آموزش های ناقص شون باعث میشد زبان آموزی که از دوره های آموزشی اونها استفاده کرده تصور کنه که آموزش های آنلاین همه شون به درد نخور هستن!

خیلی وقت ها دلیل اینکه چیزی رو غیرممکن میدونیم اینه که تجربه های اولیه بد یا اشتباهی داریم. مثلا خودم یادمه که همه عمرم از فسنجون متنفر بودم چون فقط فسنجونی رو که مامانم درست کرده بود یه بار توی بچگی تست کرده بودم.

اما همین پارسال گفتم یه بار دیگه بعد از سالها تست کنم. و فسنجونی رو که زن داداشم درست کرده بودم خوردم و دیگه فسنجون به یکی از خورشت های مورد علاقه ام تبدیل شد.

علت بد مزه دونستن فسنجون برای من این بود که فقط یه بار فسنجونی رو که مادرم درست کرده بودو با سلیقه ام جور نبود تست کرده بودم و این نتیجه گیری اشتباه رو انجام داده بودم که همه فسنجون ها حتما همین طوری هستن.

To achieve the possible, we must attempt the impossible again and again!
Hermann Hesse

“برای پدید آمدن ممکن ها باید مدام چیزهای غیرممکن را آزمود!”

هِرمان

کدوم باور محدود کننده از زمان های قدیم توی ذهن تون مونده که میدونید انجام دادنش کاملا ممکنه اما ترس تون براتون منطقه راحتی ای ایجاد کرده که حس می کنید نمی تونید ازش خارج بشید؟

هر چیزی که به دست آوردنش براتون یه آرزوئه پشت دیوارهای ترس هاتون منتظر نشسته. از دیوار بالا برید یا بزنید بشکنیدش!

سبد خرید