یکی از مسائل مهم توی یادگیری زبان انگلیسی یادداشت برداریه. اما این یادداشت برداری باید چطوری باشه که درست پیش بره. چند نکته رو در یادداشت برداری باید در نظر داشته باشید. اول اینکه همه چیز رو یادداشت نکنید. این یه کار بیهوده است که فقط روند یادگیریتونو کند میکنه و باعث میشه یه عادت اشتباه براتون شکل بگیره. این که فکر کنید تک تک نکاتی رو که میخواید یاد بگیرید باید حتما یادداشت کنید. یادداشت باید هدفمند باشه.
مثلا نگاه کنید فصل مربوط به مودال ها توی کتاب گرامر سطح Advanced جورج یول بر اساس موضوع دسته بندی شدن. مثلا در مورد permission که اجازه دهیه هر مودالی به هر شکلی که به کار میره رو آورده.
یا درباره possibility که احتماله. باز هم همین طور. یعنی در فصل مربوط به possibility هم از may و might صحبت شده و هم از can و could و هم مواد دیگه. اما مدل یادگیری من این شکلی نیست. من نمیتونم مودال ها رو بر اساس موضوع دسته بندی کنم. توی ذهنم باید همه کاربردهای یه مودال رو یکجا یاد بگیرم. پس چه کار کردم؟
بعد از اینکه کل این فصل رو تموم کردم مرور کردم و تمریناتش رو انجام دادم, شروع کردم به دسته بندی. یه دفتر برداشتم و مثلا همه کاربردهایی رو که توی این کتاب برای مودال Could بهشون اشاره شده بود یکجا نوشتم, به همین ترتیب همه کاربردهای should و از این قبیل.
مرحله بعدی چیه؟ مرحله بعدی مطالعه یادداشت هایی که همراه با مثال برداشتم و بعد از اینکه روی یادداشت های خودم تسلط پیدا کردم از یادداشت هام یادداشت برمیدارم. یعنی باز هم خلاصه ترشون می کنم و در نهایت و مرحله مهم نهایی, دور انداختن یادداشت هاست.
تا زمانی که یادداشت هاتونو نگه میدارید ناخودآگاه باور دارید که اینها توی ذهن تون نمی مونن و لازمه که یه جایی ثبت شده باشن تا بتونید بهشون رجوع کنید. پس به جای وقت تلف کردن با یادداشت های رنگارنگ و تر و تمیز, وقت تون رو به یادگیری اختصاص بدید.
هر چی یادداشت هاتون رو مدت زمان بیشتری نگه دارید, قدرت تون در یادگیری کمتر میشه. در واقع هر بار مرور باعث میشه یه سری نکات که ابتدا به نظرتون قابل درک نبودن به تدریج توی ذهن تون جا باز کنن. مثلا یادمه یه ماه پیش که این بخش رو از کتاب گرارم جورج یول خوندم
It may be old, but it works.
Although it’s old, it works
بین این دو جمله نمیتونستم تمایزی از نظر معنایی قائل بشم اما برام جالب بود دیروز که دوباره خوندمشون کاملا مفهومشون برام واضح بود. به ذهن تون زمان بدید تا براتون تحلیل کنه. درک بعضی نکات گرامر به زمان نیاز داره و شما هر چقدر هم که فشرده کار کنید و یادداشت بردارید, اون درک رخ نمیده. در این مورد یه ویدیو به اسم “چقدر طو میکشه” درست کردم که توصیه می کنم حتما تماشا کنید.
گفتم توی کتاب گرامر جورج یول, مبحث Modal ها به صورت موضوعی دسته بندی شده. یعنی مثلا همه Modal هایی که به ability یعنی “توانستن” مربوط باشن توی یه صفحه اومدن یعنی اگه مثلا یکی از کاربردهای مودال Could به ability ربط داشته باشه و یکی دیگه اش polite request باشه توی این کتاب مودال could رو هم در صفحه مربوط به ability مشاهده می کنید و هم polite request
اما مدل یادگیری من این طوری نیست. من همه کاربردهای هر Modal رو جداگانه یاد میگیرم. حالا چه کار کردم؟ یادداشت برداری کردم به این صورت که توی یه دفتر همه کاربردهای مثلا Could رو به هر مبحثی که مربوط میشد زیر هم نوشتم. در مورد should و بقیه Modal ها هم همین کارو کردم.
و گفتم مرحله بعد, یادداشت برداری از یادداشت هاست یعنی بعد از اینکه یادداشت های خودم رو مطالعه کردم, یه الگوی جدید پیدا می کنم و برای متمرکزتر کردن یادداشت هام از اونها هم یادداشت برداری می کنم. و البته این به این معناست که یادداشت های قبلی در این مورد رو دیگه دور میریزم.
مثلا دیروز وقتی بخش مربوط به Modal ها رو تموم کردم متوجه شدم مودال Should, shall, had better, be supposed to, ought to در یه دسته قرار دارن و همه شون زیر مجموعه های should به حساب میان در حالیکه توی کتاب جورج یول اصلا چنین دسته بندی ای وجود نداشت. خب من چه کار کردم؟
از روی یادداشت های خودم توی یه صفحه A4 این پنج Modal رو پشت هم با کاربردها و مثال هاشون نوشتم. این طوری دیگه با یه نگاه به یه برگ کاغذ و بدون نیاز به ورق زدن و جستجو به راحتی میتونم به خاطر بسپرم که هر کدوم شون رو کجا میشه به کار برد و این مرحله دوم یادداشت برداری بود. یادتون هست مرحله نهایی چی بود؟
مرحله سوم اینه که از یادداشت های خودم یاداشت بردارم. و نوشته های اولیه رو دور بریزم. البته چون کاغذه بازیافت می کنم اما مهمه که به هیچ عنوان یادداشت هاتونو نگه ندارید. اصلا یکی از نکاتی که باعث تضعیف حافظه میشه نگهداشتن یادداشت هاست. حتی اگه نگاه شون هم نکنید, همین که نگهشون میدارید دارید این پیام رو به صورت ناخودآگاه به حافظه تون میدید که نیازی نیست زیاد تلاش کنه برای به خاطرسپاری چیزی چون یه جایی نوشتید و هر وقت بخواید می تونید پیداش کنید.
برایان تریسی می گه بدترین نوع استفاده از وقت اینه که اونو صرف انجام کاری کنید که اصلا نیازی به انجام شدن نداره. مثلا یکی از کارهایی که دیدم زبان آموزها انجام میدن اینه که یادداشت هاشون رو خیلی خوش خط و تر و تمیز می نویسن. همین خوش خط نوشتن وقت گیره و علاوه بر اینکه وقت تون رو بابت تمیز و خوش خط نوشتن چیزی که اصلا لازم نیست با خط خوش نوشته بشه هدر میدید, باعث میشه به دلیل مرتب و منظم بودن دل تون نیاد اونها رو دور بریزید.
برای اینکه بهتون نشون بدم بلدم خوش خط بنویسم و فقط برای اینکه بی خودی وقت تلف نکنم و راحت بتونم یادداشت ها رو دور بزیزمه که بد خط می نویسم این دفترچه رو نشون تون میدم تا ببینید که دست خط خوبی دارم برای زمانی که لازم باشه خوش خط بنویسم. نه همیشه.
در مرحله آخر یادداشت برداری, یادداشت های خلاصه برداری شده رو هم مثل یادداشت های اولیه دور میریزم و فصل جدید کتاب رو شروع می کنم.
یادتون باشه از همه چیز یادداشت برندارید. یادداشت برداری باید دلیل داشته باشه مثلا نظم دهی به آموزه ها. اگه یادتون باشه از ابتدای کتاب گرامر جورج یول که شروع کردم به خوندن, فقط فصل مودال ها رو تا اینجا یادداشت برداری کردم. و دلیلش رو گفتم.
اگه یادداشت برداری تون از نکات مهمه و قصد ندارید دسته بندی جدیدی برای چیزهایی که از کتاب یاد گرفتید ایجاد کنید بهتره یادداشت برداری رو در گوشه های خود کتاب انجام بدید. مثلا وقتی دارید ویدیوهای آموزش امریکن فایل رو تماشا می کنید و نکته ای در ویدیو گفتم که توی کتاب نیست. اونو همون صفحه کتاب گوشه کتاب بنویسید و جداگانه یادداشتش نکنید.
چرا؟ چون این شکلی دفعات بعدی که بخواید مرور کنید, وقتی چشم تون به اون یادداشت میخوره به این دلیل که گوشه کتاب نوشتیدش همه مسائل مربوط به اون یادداشت و اون نکته واژگانی یا گرامری رو به یاد میارید. اما اگه اون نکته رو جداگانه در یک دفترچه یادداشت کنید, موقع مرور به احتمال خیلی زیاد یادتون نمیاد که مثلا در چه موردی به اون مسئله اشاره کردم و چی شد که اون نکته رو گفتم و چرا یادداشتش کردید. این نوع یادداشت ها رو خیلی سریع فراموش می کنید.
یکی از سوالات رایج زبان آموزها اینه که اگه اون چیزایی که یاد گرفتیم یادمون بره چی؟ اون وقت دیگه به یادداشت ها دسترسی نداریم چون اونها رو دور ریختیم.
این حرف درسته. مطمئنا نمیتونید تک, تک مواردی رو که یادداشت برداری و خلاصه برداری کردید و خوندید تا ابد به یاد بیارید و این کاملا طبیعیه. چیزی که باید بدونید اینه که قرار نیست با مطالعه یک کتاب و یک بار مرور یک فصل همه مطالبش رو یاد بگیرید. یادگیری یه مسئله مادام العمره. اگه تصور می کنید که میتونید کل گرامر زبان انگلیسی رو با خوندن یه کتاب یاد بگیرید اشتباه می کنید. نه فقط گرامر بلکه واژگان و هر مهارت زبانی دیگه ای به یه کتاب و یه منبع خلاصه نمیشه و لازمه که کتاب ها و منابع مختلف رو مطالعه و بعدها مرور کنید. با هر بار مرور و با استفاده از هر منبع جدید, یک سری از نکات برای همیشه در ذهن تون حک میشن و این روند ادامه داره.
بذارید این طوری بگم اگه به یادداشت هاتون بچسبید و حاضر نباشید اونها رو دور بریزید در واقع دارید به خودتون توهین میکنید و به عبارتی اون قدر خودتون رو بی استعداد میدونید که تصور می کنید همیشه باید سوادتون رو با خودتون این ور و اون ور یا از این کشو به کشوی دیگه در قالب کتاب یا دفترچه های یادداشت حمل کنید. سواد حمل کردنی مثل باریه که پشت اسب میذارن. به عنوان یه انسان برای خودتون اون قدر ارزش قائل باشید که سعی کنید سوادتون رو توی ذهن تون حمل کنید نه توی جیب و کیف و کشو و قفسه کتاب هاتون.
هرچقدر مدت بیشتری یادداشت هاتونو نگه دارید بیشتر این پیام رو به صورت غیرمستقیم به ذهن و حافظه تون میدید که توانایی به خاطرسپاری نداره. در واقع نگه داشتن یادداشت ها حرص زدنه. حرص زدن توی هیچ کاری خوب نیست. حرص و طمع آدم رو به نابودی می کشونه. توی هر کاری همینه حتی یادگیری. حرص زدن از کمال طلبی ناشی میشه. آدم های کمال طلب حریصن و این حرص زدن توی یادگیری باعث میشه سعی کنید همه چیزو کامل و بی نقص یاد بگیرید که کار غیر ممکنیه. و وقتی چند بار تلاش کنید و ببینید که نمیشه تصور می کنید پس باید برای همیشه یادداشت هاتون رو نگه دارید. هر چقدر که یادداشت ها رو بیشتر نگه دارید این پیام رو هم به حافظه تون میدید که نیازی نیست تلاشی برای به خاطرسپاری اون نکات بکنه چون یه جایی توی یه دفتری اونا رو یادداشت کردید و هر وقت بخواید می تونید به سراغش برید و همین باعث میشه یه چرخه معیوب و غیرمنطقی برای خودتون ایجاد کنید که فقط باعث سرخوردگی و ناامیدی میشه. از تجربه هاتون توی این زمینه توی بخش کامنت ها بنویسید.
اما یکی از سوالات رایج شما در مورد دور ریختن یادداشت ها اینه که اگه مثلا یه لغت رو جایی شنیده باشیم که مدت ها بوده دنبالش بودیم یا خیلی لغت خاصیه و میدونیم که اگه یادداشت مون از اون لغت رو دور بریزیم دیگه ممکنه به اون لغت برنخوریم چی؟ نباید اون یادداشت رو نگه داریم؟
و پاسخ اینه که خیر. همچنان باید اونو دور بریزید. چرا؟ دلیلش رو توی ویدیوهای یادداشت برداری توضیح دادم. برای من هم همچین چیزی پیش اومده. یادداشت های خیلی زیادی داشتم از لغاتی که فکر می کردم خیلی خاص هستن و جای دیگه ای بهشون برنمیخورم پس حتما باید یه جایی بنویسم و نگهشون دارم.
اما هر چی بیشتر این کارو انجام بدید حافظه خودتون رو ضعیف تر می کنید. نگه داشتن یادداشت ها مثل تماشای فیلم با زیرنویسه. حافظه تون ضعیف میشه چون میدونید از اون لغات یادداشت برداشتید و یه جایی توی یکی از کشوها نگهش داشتید.
نگران نباشید. اول اینکه به مرور زمان لغات مختلف رو حتما تکراری در جاهای مختلف مشاهده می کنید و دوم اینکه فرضا هم فراموشش کنید و جایی لازم باشه اون لغت رو به یاد بیارید میتونید از جستجوی اینترنتی استفاده کنید.
این یه نمونه از یادداشت روزانه من از برنامه روزانه مطالعه روزنامه های انگلیسیه. این عبارت رو برای اولین بار بود که میدیدم. To lay on the horn یعنی “بوق کِشدار زدن”. یادداشت کردم و چند بار با خودم تکرارش کردم و بعد کاغذ رو انداختم بازیافت. حتی یه روز هم نگهش نداشتم.
علاقه به یادگیری عالیه اما حرص زدن اصلا. اینکه هر نکته و لغت زیبا یا کاربری که میشنوید یا میخونید رو بنویسید و نگه دارید به معنای حرص زدنه. حرص زدن کمکی به یادگیری نمی کنه. حتی باعث میشه روند یادگیری تون کُند و حافظه تون ضعیف بشه.