وقتی اندازه یه کیسه زباله جمع کردم و در کیسه رو گره زدم اینو زیر پام دیدم اما برش نداشتم. میدونید چرا؟ این یه تکنیکه برای جلوگیری از طماعی. مسئله طَماعی باعث شکست خیلی از زبان آموزها میشه.
میدونید هر عادتی که ما در هر جنبه از زندگی مون داریم خودش رو در جنبه های دیگه زندگی مون هم نشون میده و یکی از عادت های بدی که در ذات همه ما آدم ها هست و باید مهارش کنیم عادت به طَماعیه.
اگه اون یه دونه زباله رو برمیداشتم مطمئنا کمی که جلوتر می رفتم متوجه میشدم در اون منطقه وسیع زباله های بیشتر و بیشتری برای جمع آوری وجود داره. برداشتن اون یه دونه زباله باعث میشد یه کار غیرمنطقی بکنم.
باعث میشد بعدی و بعدی و بعدی رو هم بردارم و بدون توجه به زمان تا وقتی که خسته بشم به این کار ادامه بدم و بعد ناامید بشم از این که چقدر زباله وجود داره و چقدر وقتم برای جمع کردن همه شون محدوده.
و بعد به جای اینکه از خودم راضی باشم برای وقتی که به جمع کردن صرفا یک کیسه زباله اختصاص دادم, ناراحت میشم که چرا نمی تونم همه شونو جمع کنم.
اما وقتی با خودم شرط می کنم صرفا به جمع آوری یه کیسه زباله بسنده کنم, به محض جمع آوری یه کیسه خوشحال میشم که کارم برای نظافت طبیعت تموم شده و سهم خودم رو انجام دادم و این یه تمرین میشه برای مهار طماعی در بخش های دیگه زندگیم.
وقتی برنامه چالش ققنوس رو به زبان آموزها معرفی می کنم بعضی هاشون بعد از مدتی طماعی شون گُل می کنه و نمی تونن پایبند اون نیم ساعت بمونن. با خودشون میگن فقط یه تمرین دیگه مونده این بخش تموم بشه.
یا فقط یه صفحه مونده این فصل تموم بشه….و این هم نوعی طماعیه. این طماعی کار دست شون میده و باعث میشه بیشتر از نیم ساعت مجاز روزانه کار کنن و خسته بشن و خیلی زود برمیگردن به روال سابق گهی تند و گهی خسته.
برای هر کاری از جمله مطالعه زبانی باید محدودیت زمانی خاصی رو مشخص کنید. و همیشه تایمر تون رو تنظیم کنید که به محض اینکه صداش در اومد کتاب رو ببندید. مهم نیست وسط چه مبحثی بودید, مهم نیست فقط 1 جمله یا 1 صفحه مونده بود فصل تموم بشه.
طماعی در هر کاری بده و در نهایت فقط خستگی و شکست به همراه داره. شما موقع اجرای برنامه زبانی تون چه کار می کنید؟ پایبند زمان بندی خاصی هستید یا طماعی می کنید و کار دست تون میده این طماعی؟