اگه مادری که یه بچه 3 ماهه داره به سراغ تون بیاد و شکایت کنه که چرا بچه سه ماهم نمی تونه بدوئه, در جواب بهش چی می گید؟ احتمالا در درجه اول با خودتون تصور می کنید که این مادر هرگز مادرها و بچه های دیگه رو ندیده.
و نمیدونه که بچه اول باید چهار دست و پا راه بره, بیفته زمین, بلند بشه, بعد روی دو تا پاهاش راه بره و در نهایت دویدن رو تمرین کنه. اما اگه اون مادر فقط توی عمرش بچه های 6-5 ساله ای رو دیده باشه که در حال دویدن بودن, نمیتونه حرف تونو بپذیره.
مشغول مرور بخش هایی از کتاب “چگونه مثل امپراطور روم فکر کنیم” بودم که موقع خوندن کتاب هایلایت کرده بودم و به این قسمت رسیدم. این جمله اش برام جالب بود که “پیش از راه رفتن به دنبال دویدن نباشید.”
این مشکل رو خیلی از ماها در جنبه های مختلف زندگی مون داریم. سعی می کنیم قبل از اینکه راه رفتن رو یاد بگیریم, بدویم. میدونید چرا؟
چون اکثر ماها صرفا نگاه مون به آدم هایی هست که در حال دویدن هستن و اون بخشی از زندگی شون رو که به چهار دست و پا رفتن و راه رفتن گذشت ندیدیم. به همین دلیل تصور می کنیم اونها همیشه و از همون اول می تونستن بِدون.
به همین دلیل بدون تمرین راه رفتن می خوایم یهو شروع کنیم به دویدن و نمیشه و شکست می خوریم و تصور می کنیم بی استعداد و تنبل و کم هوشیم. شاید به عنوان زبان آموز این مشکل رو داشته باشید.
اگه هر از گاهی که هوس یاد گیری زبان به سرتون میزنه, یهو یه برنامه نیم ساعت یا یه ساعت در روزه و هفت روز هفته رو برای یادگیری زبان در پیش می گیرید, دچار این مشکل هستید که پیش از یادگیریِ راه رفتن, می خواید بدوید.
در ادامه ببینید چی نوشته: “به دنبال چند تغییر ساده در رفتار خود باشید. تغییرات کوچک اغلب به نتایج بزرگی منجر می شوند.” همون “اثر مرکب” هست که این شکلی بیانش کرده.
اگه نمیدونید اثر مرکب چیه یا چطور میشه ازش برای یادگیری زبان انگلیسی استفاده کرد می تونید ویدیوهای هایلایت “اثر مرکب” رو تماشا کنید. این ویدیوها رو توی سایت مون هم گذاشتیم.
اگه “مثل بلبل” انگلیسی حرف زدن دیگران رو میبینید و تصور می کنید اونها استعداد خارق العاده ای دارن که شما ازش بی بهره هستید, اشتباه می کنید. اشتباه شما صرفا در اینه که تمرکز کردید روی موفقیت نهایی این افراد که همانا “مثل بلبل” انگلیسی حرف زدن شونه.
شما چهار دست و پا راه رفتن ها و راه رفتن های معمولی و افتادن های اون آدم ها قبل از دویدن شون رو ندیدید. و اینکه شما ندیدید به این معنا نیست که اونها از همون اول می تونستن بدون.
مطالعه کتاب “چگونه مثل امپراطور روم فکر کنیم” رو به داوطلبین آزمون آیلتس شدیدا توصیه می کنم. این کتاب رو نشر سنگ چاپ کرده. و بخش های خیلی زیبایی درباره مدیریت استرس داره که به چند موردش اشاره می کنم:
یکی از بخش های کتاب درباره “فاصله گذاری شناختی” برای اضطرابه. به طور خلاصه یعنی جدا کردن افکار و احساسات مون از حقایق.” چون “کیفیت زندگی ما به این قضاوت های احساسی بستگی داره.”
فاصله گذاری شناختی باعث میشه از حس درموندگی نجات پیدا کنید. خصوصا برای شرکت در آزمون هایی مثل آیلتس. در صورتی که استرس زیادی رو برای شرکت در آزمون آیلتس تجربه می کنید این تکنیک میتونه کمک کنه تا با آرامش بیشتری خودتون رو برای امتحان آماده کنید.
فاصله گذاری شناختی یعنی در هر مورد و مسئله ای صرفا حقایق رو ببینید و احساسات خودتون رو به حقایق نچسبونید. مثلا قراره که 4 ماه دیگه در آزمون آیلتس شرکت کنید و تا به این لحظه هیچ مطالعه ای برای آیلتس نداشتید.
قضاوت عادی یه زبان آموز در این مورد اینه: “وای بدبخت شدم. فقط 4 ماه فرصت دارم. امتحانو خراب می کنم. نمره نمی گیرم. نمیتونم مهاجرت کنم. بیچاره میشم…”
و فاصله گذاری شناختی اینه: “4 ماه فرصت دارم برای آزمون. تا به این لحظه هیچ مطالعه ای برای آیلتس نداشتم. باید تحقیق کنم و ببینم در این مدت کوتاه چه کارهایی می تونم انجام بدم.”
طرز فکر اول که پر از احساسات زبان آموزه باعث درموندگی و حس فلج شدن میشه و طرز فکر دوم که با تکنیک فاصله گذاری شناختی و چسبیدن به واقعیته باعث میشه زبان آموز به دنبال راه حل بگرده.
تکنیک دیگه ای که توی این کتاب برای مدیریت استرس مطرح شده تکنیک “به تعویق انداختن نگرانی” هست که منو یاد شخصیت اسکارلت انداخت. نمیدونم فیلمش رو تماشا کردید یا نه یا رُمانش رو خوندید یا نه ولی
اسکارلت شخصیتش دقیقا تبلور “به تعویق انداختن نگرانی” به حساب میاد. این طور که یادمه اسکارلت در این رُمان در زمان رکود بزرگ اقتصادی آمریکا زندگی می کرد و در مواجهه با مصائب زندگی همیشه غصه خوردن و نگرانی رو به تعویق مینداخت.
مثلا مامور مالیات به مزرعه شون میومد که مالیات جمع کنه اما اونها پول نداشتن و اسکارلت تصادفا اونو کشت و وقتی فهمید که مامور مالیات رو کشته یه لحظه دچار استرس شد و گفت وای من یه آدمو کشتم اما بعد به خودش مسلط شد و گفت الان وقت ندارم غصه بخورم. کارهای مهم تری برای انجام دادن دارم. بعدا بهش فکر می کنم و غصه می خورم.
یا بعد از اینکه بچه دار شد, همسرش باهاش دعوا کرد و برای همیشه تَرکش کرد. اسکارلت دنبال همسرش دویید تا دم در و ازش التماس کرد که برگرده و در حالیکه اشک میریخت یهو یادش افتاد که بچه داره و باید به زندگیش برسه و گفت الان وقت ندارم غصه بخورم. بعدا بهش فکر می کنم و غصه می خورم.
اسکارلت از همین تکنیکِ رواقیِ به تعویق انداختن نگرانی استفاده می کرد که توی کتاب “چگونه مثل امپراطور روم فکر کنیم” بهش اشاره شده. کتابیه که باید چند بار خونده بشه!
یکی دیگه از مواردی که به طور خلاصه بهش اشاره می کنم تکنیک مواجهه مکرر با عامل استرس زاست. مثلا کسانی که باید برای آزمون ایلتس آماده بشن و استرس دارن می تونن با استفاده از این تکنیک از استرس خودشون کم کنن.
مواجهه مکرر با عامل استرس زا باعث از بین رفتن استرس یا کاهش شدیدش میشه. مثلا میتونید پیش از آزمون اصلی مکررا در آزمون های ماک آیلتس شرکت کنید. این شکلی به دلیل مواجهه مکرر با عامل استرس زا, استرس تون کم میشه یا از بین میره.
یکی از مواردی که خیلی روش تاکید می کنم داشتن برنامه زمان بندی شده برای مطالعه زبانیه. اگه ویدیوی “چالش ققنوس” رو تماشا کرده باشید, می دونید که نباید یهو یه برنامه نیم ساعت یا یه ساعته در روز رو شروع کنید.
بلکه باید آروم, آروم و از 5 دقیقه در روز شروع کنید و طبق برنامه 6 هفته ای پیش برید. و مهمه که حتما سر زمانی که تایمر گوشی تون زنگ می خوره کتاب زبان تون رو ببندید و ادامه ندید.
حالا چرا اینو می گم؟ توی آزمون های استانداردی مثل آزمون آیلتس, دانش زبانی شما با محدودیت زمانی سنجیده میشه. مثلا در بخش Speaking آیلتس سوالی از شما پرسیده میشه و وقت محدودی برای فکر کردن بهش و صحبت کردن درباره اش دارید. در مورد بخش Writing, Listening و Reading هم همین طوره.
در صورتی که زمان بندی آزمونی مثل آیلتس رو بردارن, خیلی ها می تونن نمرات بالایی کسب کنن اما هنر شمای زبان آموز در همینه که با وجود محدودیت زمانی بتونید به سوالات پاسخ بدید و نمره مناسبی کسب کنید.
اگه محدودیت زمانی رو از قبل تمرین نکرده باشید, در این جور مواقع دست پاچه میشید و بعد از اینکه از جلسه آزمون بیرون میاید کلی حسرت می خورید و با خودتون میگید میتونستم بگم فلان یا می تونستم بنویسم فلان. اما چه فایده؟ دیگه دیر شده!
این بخشی از کتاب “چگونه مثل امپراطور روم فکر کنیم” هست. البته قبلا هم این بخش رو share کردم اما مسئله مهمیه و دوباره می گم. اینجا درباره دشواری های جسمی صحبت کرده. شما میتونید دشواری های ذهنی رو تحمل کنید.
محدود کردن زمان مطالعه و بستن کتاب و فایل آموزشی درست زمانی که تایمر زنگ می خوره نوعی دشواری ذهنیه. اما شما رو میرسونه به اون استقامت روان شناختی که توی این کتاب ازش صحبت شده.
اولش که زبان آموزها برنامه 6 هفته ای “چالش ققنوس” رو شروع می کنن, براشون سخته و واقعا باید مقاومت کنن که در طول روز مجددا سراغ کتاب شون نرن یا بعد از زنگ خوردن تایمر گوشی به مطالعه شون ادامه ندن.
اما این یه تمرینه و وقتی داوطلبانه و مدام خودتون رو در معرض این برنامه مطالعه با محدودیت زمانی قرار می دید, خودتون رو برای مسئله بزرگ تری مثل آیلتس آماده می کنید و به استقامت می رسید.
به این می گن “مایه کوبی استرس” یا واکسینه شدن در برابر استرس. استرس آزمونی مثل آیلتس. شما باید مدام خودتون رو در معرض استرس های کوچیک قرار بدید تا به مقاومت بیشتری در برابر استرس های بزرگ تر برسید.
وقتی از حالا که دارید تازه شروع می کنید به یادگیری, خودتون رو در معرض استرس های کوچیکی مثل محدودیت زمانی, (یا اگه داوطلب آیلتس باشید) شرکت در آزمون های ماک آیلتس قرار می دید, در زمان مواجهه با استرس های بزرگ تر با توانمندی و قدرت ظاهر میشید.
در ادامه این دو داستان زیبا رو هم بخونید. “اگر می خواهیم از خودمان دفاع کنیم باید در دوران صلح و آرامش خود را آماده کنیم.” و این در مورد یادگیری زبان انگلیسی هم کاربرد داره. اگه قصد دارید یه زمانی در آینده دور یا نزدیک توی آزمون آیلتس شرکت کنید باید حالا خودتونو آماده کنید چون به قول این گُراز, “وقتی صدای پای شکارچیا بیاد دیگه دیر شده!”
و
و کلام آخر اینه: “مواجهه مکرر و تحت شرایط نرمال, اضطراب رو کم می کنه.” حتما باید به صورت مکرر توی آزمون های ماک آیلتس شرکت کنید تا کاملا با جَو آزمون خو بگیرید و در روز آزمون اصلی دچار استرس شَدید نَشید و در نتیجه و به اصطلاح “امتحان تونو خراب نکنید!”
برای اینکه درباره آزمون آیلتس اطلاعات بیشتری کسب کنید, این مطلب رو مطالعه کنید.