روی قله یه کوه بلند یه عقاب لونه ساخته بود و چند تا تخم گذاشته بود. یه روز یه زلزه کوه رو تکون داد و باعث شد یکی از تخم ها از روی کوه قل بخوره و وارد یه مزرعه توی دره بشه. وقتی مرغ ها اون تخم عقاب رو دیدن تصمیم گرفتن ازش مراقبت کنن. پس مثل بقیه تخم مرغ ها اون رو توی لونه شون گرم نگه داشتن تا جوجه بشه.
بعد از گذشت مدتی اون تخم عقاب شکست و یه جوجه عقاب متولد شد.
اما اون در کنار جوجه های مرغ بزرگ شده بود و مثل اونها رفتار می کرد. جوجه عقاب عاشق برادر ها و خواهرهاش بود. اون مزرعه ای رو که توش بزرگ شده بود دوست داشت اما دلش می خواست زندگی در دنیای بزرگ تری رو تجربه کنه. یکی از روزهایی که همراه بقیه مرغ و خروس ها در مزرعه از این طرف به اون طرف میرفت توی آسمون چند تا عقاب رو دید که در ارتفاع پرواز می کردن.
توی همون لحظه با صدای بلند گفت دلم می خواست ای کاش میشد منم هم مثل اون عقاب ها توی آسمون پرواز کنم. مرغ و خروس های مزرعه با صدای بلند بهش خندیدن و گفتن تو یه مرغی تو هیچ وقت نمی تونی پرواز کنی. جوجه عقاب همچنان به آسمون خیره موند اون در واقع داشت به خونواده واقعی خودش نگاه می کرد اما خودش نمی دونست. هر بار که جوجه عقاب درباره رویای پروازش با مرغ و خروس ها صحبت می کرد اونها بهش یادآوری می کردن که اون یه مرغه و هرگز نمی تونه مثل عقاب ها پرواز کنه. بعد از مدتی اون دیگه رویای پرواز رو فراموش کرد. و به زندگی کردن مثل بقیه مرغ ها ادامه داد. و در نهایت بعد از یه عمر طولانی مثل یه مرغ از دنیا رفت و آرزوی پرواز رو با خودش به گور برد.
درس اخلاقی این داستان چی بود؟ اینکه اگه به حرف مرغ های دور و برتون گوش بدید مثل اونها زندگی می کنید. و مثل اونها خواهید مرد. در وجود تو یه عقاب زندگی می کنه. از کجا میدونم؟ چون تا اینجا داستان رو خوندی. فقط یه عقاب وقت میذاره برای خوندن کل ماجرا.
بهترین سال زندگی شما
این اسم یکی از کتاب های دارن هاردیه که دارم نسخه انگلیسی زبانش رو مطالعه می کنم و از اونجایی که خودم مترجم و مدرس زبان انگلیسی عمومی و آیلتس هستم در صورتیکه یادگیری زبان انگلیسی به نوعی آرزوی توئه سعی میکنم با الهام از این کتاب کمک کنم تا به این آرزو دست پیدا کنی. من آزاده مبشر هستم.
و تو یه عقابی و دیگه وقتشه که پرواز کردنو یاد بگیری. من معتقدم که هر اتفاقی که برامون می افته یه دلیلی داره و هیچ چیزی تصادفی رخ نمیده. این یه فرصت برای توئه. این یه فرصته برای توئی که آرزو داری زبان انگلیسی رو در حدی یاد بگیری که بتونی راحت توی یه سفر خارجی مکالمه کنی, خارج از ایران درس بخونی, اصلا یه روزی مترجم بشی یا نمره دلخواهتو توی آزمون آیلتس کسب کنی یا هر آرزوی زبان ای که داری بهش برسی.
فقط یه عقاب آرزوی پرواز داره مرغ ها به پرواز فکر هم نمی کنن. اگه آرزویی داری فقط به این دلیله که امکان رسیدن به اون آرزو رو هم داری. در غیر این صورت هرگز حتی بهش فکر نمی کردی. درست مثل مرغ های توی اون مزرعه. اما اینکه امکانش وجود داره به خودی خود تضمین کننده رسیدن تو به اون آرزو نیست. باید دست به کار بشی.
اگه با دیدن کسی که به زبان انگلیسی مسلطه بهش غبطه می خوری فقط و فقط به این دلیله که امکان رسیدن به اون لول در تو هم هست در غیر این صورت اصلا بهش فکر نمی کردی. مثل مرغ های توی مزرعه که به پرواز حتی فکر هم نمی کردن. اگه با دیدن کسی که نمرات بالایی در آزمون آیلتس کسب کرده حسرت میخوری فقط به این دلیله که تو هم میتونی نمره عالی در آیلتس کسب کنی.
این قسمت اول برنامه بهترین سال زندگی شما بود که همون طور که اشاره کردم برگرفته از کتابی به همین نام از دارن هاردیه. برای گوش دادن به ادامه این برنامه stay tuned.